اختلال اضطراب جدايي

اختلالاضطراب جدايی :

اختلالات اضطرابی متداولترین اختلالات روان پزشکی تشخیص داده شده در کودکان است.

یک مقدار معین اضطراب جدایی در بین نوباوگان و خردسالان سازگار تلقی می شود.نوباوگان با نشان دادن سطوح متوسط از اضطراب جدایی حس اعتماد مبنی بر قابل دسترس بودن مراقبت کنندگان را رشد می دهند.اضطراب جدایی خردسالان را نزدیک مراقبت کنندگان نگه داشته و بدین وسیله آن ها از خطر محافظت می شوند.کودکان پیش دبستانی و کودکان سن سال اول مدرسه هنگام ترس آشفتگی یا عدم اطمینان نیاز به قوت قلب گرفتن از مراقبت کنندگان دارند.این امر که زمان ترس یا اشفتگی به دنبال مراقبت کنندگان می گردند نشان دهنده آن است که خردسالان از والدین انتظار برآوردن نیازهایی دارند که راحتی و مراقبت را در پی دارد.دل واپسی های دوره ای در مورد جدایی اغلب در بین کودکان مدرسه ای نیز متداول است.به علاوه تقریبا ۷۰ درصد کودکان مدرسه ای اضطراب جدایی را در زمان جدایی از والدینشان پذیرفته و ۱۵ درصد کابوس های گاهگاهی درباره دزدیده شدن یا اسیب رسیدن به شخص مورد علاقه شان را گزارش می دهند.هرچند فقط حدود ۱۵ درصد کودکان سن مدرسه ای ترس های مصرانه ای را درباره جدایی گزارش داده و ۳ تا ۴ درصد معیارهای تشخیصی برای اختلال اضطراب جدایی را دارند.

۱۰ درصد کودکان و نوجوانان اختلالات اضطرابی دارند. کل شیوع اختلال در دختران بیش از پسران است.اما این تفاوت نوعا خیلی زیاد نیست و همه اختلالات اضطرابی را شامل نمی شود..شیوع اختلالات اضطرابی در نوجوانان بیشتر از کودکان است.

 

 

اختلال اضطراب جدایی از ترس هایی که در حین رشد انتظار داریم به چند طریق تمیز داده می شود: شدت ترس دوام ترس و درجه ای که ترس با عملکرد کلی کودک تداخل می کند.

حضور اختلال اضطراب جدایی با سن تغییر می کند.کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی درباره اسیب دیدن جسمانی به خودشان یا والدینشان که معمولا غیرمحتمل به نظر می رسد نگران هستند.مثلا  یک پسر بچه ۷ ساله مبتلا به اختلال اضطراب جدایی ممکن است درباره دزدیده شدن در راه مدرسه یا ربوده شدن والدینش توسط آدم ربایان در حین رفتن سرکار نگران باشد.کودکان مبتلا به این اختلال ممکن است از رفتن به مدرسه امتناع نموده و در صورتی که برای مدرسه رفتن تحت فشار قرار بگیرند قشقرق به راه می اندازند.وقتی والدینشان خانه هستند خردسالان ممکن است آنها را از اتاقی به اتاق دیگر تعقیب کرده یا رفتار چسبنده دیگری انجام دهند.والدین اغلب به این کودکان به عنوان نیازمند افراطی نگاه می کنند.ممکن است آنها با خواسته عجیب کودکانشان برای قوت قلب گرفتن دچار ناکامی بشوند.خردسالان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی اغلب کابوس هایی را درباره آسیب دیدن خودشان یا اعضا خانواده شان تجربه می کنند.ممکن است در به خواب رفتن مشکل داشته پافشاری کنند که یکی از والدین در اتاقشان بماند یا بخواهند که در تخت خواب والدینشان بخوابند.اگر خواسته شان پذیرفته نشود برخی از این افراد بیرون تخت خواب والدینشان نزدیک در می خوابند.

کودکان بزرگتر مبتلا به اختلال اضطراب جدایی اغلب درباره حوادث واقعی تری نگرانند که ممکن است آنها را از والدینشان جدا کند.مثلا یک فرد ۱۲ ساله مبتلا به اختلال اضطراب جدایی ممکن است درباره دچار شدن والدین به یک بلای وحشتناک یا تصادف کردن با اتومبیل نگران باشد.نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی اغلب ترس های پراکنده جدایی دارند.اگر از والدین یا خانواده شان جدا شوند ممکن است یک حس مبهمی را گزارش کنند که اتفاق بدی خواهد افتاد.

کودکان بزرگتر و نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی معمولا جدایی را بهتر از خردسالان تحمل می کنند.هرچند کودکان بزرگتر هنوز اضطراب و غمگینی قابل ملاحظه ای را هنگام جدا شدن تجربه می کنند.اگر برای جدا شدن از والدین تحت فشار قرار بگیرند عده ای از آنها دچار بیماری جسمانی می شوند.دیگران دوری گزینی شدید مشکلات توجه و نشانگان افسردگی را نشان می دهند.اغلب این ترس های جدایی مانع عملکرد اجتماعی و تحصیلی می شوند.

اختلال اضطراب جدایی در کودکی ممکن است افراد را برای اختلال رعبی در نوجوانی و اوایل بزرگسالی مستعد کند.مطالعات بازنگرانه نشان می دهد که اکثر بزرگسالان مبتلا به اختلال رعبی  در خردسالی شان اختلال اضطراب جدایی را تجربه کرده اند.متاسفانه مطالعات طولی آینده نگرانه ای اجرا نشده اند.نتیجتا ارتباط بین اختلال اضطراب جدایی کودکی و اختلال رعبی در بزرگسالی روشن نیست.

سبب شناسی

در مقایسه با اختلالات اضطرابی دیگر عوامل ژنتیکی نقش نسبتا کوچکی در رشد اختلال اضطراب جدایی ایفا می کنند.عوامل ژنتیکی احتمالا کودکان را به وسیله افزایش سطح بازداری رفتاری شان مستعد اختلال اضطراب جدایی می کنند.در حقیقت خردسالانی که بازداری رفتاری بالایی نشان می دهند در خطر ابتلای بیشتری برای ابتلا به اختلال اضطراب جدایی هستند.این کودکان در پی ارایه محرکهای تازه برانگیختگی خودکار افزایش یافته ای نشان می دهند.نتیجتا هنگام ترس آشفتگی یا عدم اطمینان به محیطشان اغلب قوت قلب و دلداری قابل ملاحظه ای از والدین درخواست می کنند.

کیفیت تعاملات والد – کودک مخصوصا ارتباط دلبستگی اولیه احتمالا نقش مهمی را در رشد مشکلات اضطرابی منجمله اختلال اضطراب جدایی در بین جوانان دارای بازداری رفتاری بالا بر عهده دارد.به نظر باولبی هدف دلبستگی نظیر نزدیک شدن والدین هنگام ترس سازگاری تحولی هستند.این رفتارها کودکان را نزدیک مراقبت کنندگانشان نگه داشته و این احتمال را افزایش می دهند که امن و امان بمانند.روابط دلبستگی ناایمن در اوایل زندگی افراد را مستعد مشکلات اضطرابی در کودکی می کند.چندین مطالعه طولی آینده نگرانه مطرح می کنند که دلبستگی ناایمن در طفولیت پیش بینی کننده مشکلات اضطرابی در خلال کودکی است.وانگهی خطر ابتلا به اضطراب هم در بین جوانان مبتلا به سطوح بالای بازداری رفتاری و هم جوانان دارای تاریخچه دلبستگی ناایمن بیشتر است.کودکانی که در طفولیت و اوایل کودکی بازداری رفتاری نشان می دهند به فشار آفرین های روانی اجتماعی به طور افراطی حساس بوده واغلب قوت قلب و دلداری قابل ملاحظه ای از والدین می خواهند.هرچند اگر والدین قادر به براورده کردن نیازهایشان برای دلداری و امنیت نباشند ممکن است این کودکان احساس قابل ملاحظه و طولانی مدت عدم امنیت و اشفتگی را تجربه نمایند.

دلبستگی ناایمن در طفولیت ممکن است افراد را مستعد مشکلات اضطرابی در نوجوانی نماید.

والدین دارای سطوحی از اضطراب و عدم امنیت می توانند در شکل گیری اختلال اضطراب جدایی در کودکانشان نقش داشته باشند.والدین کودکان مبتلا به این اختلال اغلب بیش از حد درگیری کنترل و حمایت از رفتار کودکانشان را ظاهر می سازند.به علاوه ممکن است این والدین با تشویق مستقل ( ناوابسته) از بازی و اکتشاف اضطراب و ترس را برای کودکانشان مدل ساخته و کودکانشان را به محتاط بودن افراطی تشویق کنند.تمایل به والد بودن با کنترل شدید و حساسیت افراطی بیشتر از همه در مادرانی است که با والدین خودشان تاریخچه های ارتباطات دلبستگی ناایمن داشته اند.

درمان

در درمان اختلال اضطراب جدایی درمانگر بر این تمرکز می کند که به کودک در واقعی تر دیدن دنیا به جای منفی دیدن یا مصیبت آمیز دیدن کمک کند.بر طبق نظر کندال هدف درمان آموزش کودک برای تقویت تفکر غیر منفی است.کاهش تعداد عبارات منفی نشان دهنده موفقیت در درمان است.

کودکان مهارت های شناختی حل مساله را که برای فایق آمدن بر موقعیت های برانگیزنده اضطراب طرح ریزی شده یاد می گیرند.آنها تلاش می کنند که نگرش هایی را توسعه دهند که می توانند کمک کنند.آموزش حل مساله برای کمک به کودکان طرح ریزی شده که به موقعیتها یا مسایل اجتماعی به طور واقع گرایانه نگاه کرده و تا حد امکان راه حل هایی برای این مشکلات خلق کرده منافع و خسارت هر راه حل را در نظر گرفته و بهترین عمل را انتخاب کنند.بالاخره در مولفه نتایج و پاداشهای درمان کودکان برای قضاوت واقع گرایانه در مورد اثرات حل مشکلشان و پاداش دادن به خودشان به خاطر مخاطب قرار دادن موقعیت های ترسناک تشویق می شوند. از آن جایی که کودکان مضطرب اغلب انتظارات غیرواقع گرایانه ای داشته و حوادث منفی را اغراق می کنند برای آنها حایز اهمیت است که به بروندادهای روش به طور واقع گرایانه نگریسته و از تلاش برای فایق آمدن بر موقعیت های برانگیزنده اضطراب احساس غرور نمایند.

همچنین مواجه سازی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی برای جدا شدن از والدینشان می تواند بدین شکل باشد که به مدت ۱۵ دقیقه در حین خرید کردن تشویق شوند.در ابتدا کودکان در پی مواجه سازی اضطراب شدیدی را گزارش می دهند.هرچند همان طوری که کودکان به موقعیت برانگیزنده اضطراب عادت می کنند سطوح اضطراب کاهش پیدا می کند و کودکان یاد می گیرند که مواجه سازی به مصیبت منجر نمی شود.

منبع:

اختلالات اضطرابی در کودکان و جوانان

اثر دکتر رابرت ویس

ترجمه : دکتر حسین ابراهیمی مقدم

نشر مدبر

 

روانشناسی مرضی کودک

اریک جی .مش  / دیوید ای . وولف

ترجمه : محمد مظفری مکی آبادی / اصغر فروغ الدین عدل

انتشارات رشد


!همین الان وقت مشاوره بگیرید

با ما در ارتباط باشید

آدرس : تبریز، چهارراه آبرسان، برج سفید دو (SMP)، طبقه 5، واحد D5

تلفن : 33354348 - 041

همراه : 09148776881

کانال تلگرام : @daneshtabriz

ایمیل : info@daneshtabriz.ir

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید