به همسرتان فرصت بدهید خودش باشد
جالب است که ما عاشق کسی می شویم که مستقل، نیرومند، قوی با نفوذ و رئیس باشد. بعد سعی می کنیم که او را عوض کنیم. اگر او همچنان مستقل بماند به او حسادت می کنیم، گویی وقتی او با من رابطه برقرار می کند، باید محدود شود و پروبالش بریزد.
قبل از اینکه او ما را ببیند خوب زندگی می کند. وقتی با او روبرو می شویم شروع به نصحیت و موعظه و محدود کردن دیدگاه ها، رویاها و آزادی وی می کنیم.ما باید عقب بایستیم و به او اجازه بدهیم خودش باشد.
بسیاری از زوجین می گویند رابطه شان رنگ باخته است، نوری در زندگی شان نمانده و از هم دور شده اند. وقتی دقیقتر نگاه می کنید می بینید دو طرف در یک بی اعتمادی ، ستمگری، و تجاوز متقابل نسبت به حقوق هم گیر کرده اند و به یکدیگر کمترین فضایی نمی دهند چه برسد به فضایی برای خود بودن!
چه کار می توانیم بکنیم؟
نخست اینکه عقب بایستید و طرف مقابل یا همسرتان را همان طوری ببینید که برای اولین بار دیده اید. چه چیز شما را جذب کرد؟ چه چیزی برایتان جالب بود؟ چه چیزی چشمتات را گرفت؟ حالا به او نگاه کنید. چه فرقی کرده؟ چه چیزی کم یا زیاد شده ؟ آیا او همان آدم مستقل است یا اینکه فضا، اعتماد به نفس، استقلال وسرزندگی او را کم کرده اید؟ شاید اینطور نباشد ولی به صورت ناخود آگاه او را محدود می کنیم و او رمق خود را از دست می دهد.
شما باید او را تشویق کنید که از لاک رابطه بیرون بیاید و انرژی و سرزندگی خود را مجددا کشف کند. شاید برای کشف مجدد استعدادها و مهارتهای استقلال خود به زمان نیاز دارد. گاهی برای اینکه مانع از آن شوید که آن ها را به بند بکشید، باید دستهایتان را از پشت ببندید! پس تشویق کنید، عقب بایستید، هل بدهید و در عین حال دست هایتان را ببندید.سخت است؟ اکثر روابط موفق دارای عنصر مهمی به نام استقلال هستند. هر یک از طرفین، زندگی خود را دارد و وقتی آنها با هم تعامل می کنند، چیزی به رابطه می افزایند. این رابطه ای است سالم خوب و بلوغ یافته..